دیدگاه‌های جامعه OAC: چرا من به مراقبت جامع از چاقی اعتقاد دارم؟


توسط وندی پلام

من همیشه “احساس کردم” چاق. من می توانم به یاد بیاورم که در دوران کودکستان احساسی از بیرون داشتم که همیشه توسط همکلاسی ها مورد آزار و اذیت قرار می گرفتم، و به یاد دارم که آن را با جثه ام مرتبط می کردم.

اگرچه ممکن است درست باشد که من از همکلاسی‌هایم سنگین‌تر بودم، اما پس از درگذشت پدرم در سال 2013، با عکس‌های دوران کودکی مواجه شدم، اما به نظرم رسید که شاید همیشه آنقدر که فکر می‌کردم سنگین نبودم.

با این وجود، سفر چاقی من از سال های دبستان شروع شد. یکی از اولین خاطرات من مربوط به حدود هفت سالگی و شرکت در گروه های “نظارتان وزن” با مادرم و دوستانش است. من می توانم به یاد بیاورم که برنامه غذایی را دنبال می کردم. در واقع، یادم می‌آید که گریه می‌کردم تا بتوانم توینکی داشته باشم، زیرا خواهر و برادرم آن‌ها را داشتند. من حتی توینکی را دوست نداشتم! تازه فهمیدم که نمی توانم آنها را داشته باشم چون چاق بودم. با نگاهی به عکس های قدیمی خودم، به یاد نمی آورم که کدام اول آمده است. آیا من توسط همکلاسی هایم سنگین و طرد شده بودم یا زمانی که توسط همکلاسی هایم طرد شدم به غذا روی آوردم؟ در سن 55 سالگی، مهم است چگونه شروع شد؟

شروع سفر درمانی من

پرداختن به چاقی من در طول سال ها به اشکال مختلفی صورت گرفته است. من تا به حال سه بار در زندگی ام به میزان قابل توجهی وزن کم کرده ام. از دست دادن وزن لزوما سخت ترین بخش نبرد نیست. حفظ آن (حداقل برای من) است.

علاوه بر «نظارتان وزن»، برنامه‌های حرفه‌ای کاهش وزن، برنامه‌های تغذیه، جراحی چاقی، و اخیراً داروها را امتحان کرده‌ام. اما قبل از اینکه جلوی خودم را بگیرم، اجازه دهید شما را به ابتدای سفر درمانم برگردانم.

در حدود سال 2005، ارائه دهنده مراقبت های اولیه من برای اولین بار جراحی چاقی را به من توصیه کرد. به او گفتم در مورد آن فکر خواهم کرد و سپس به خانه رفتم و تحقیق کردم. اما پس از خواندن یک داستان ترسناک خاص از یک بیمار با عوارض، به سرعت از آن صحبت کردم.

سال بعد، در حالی که تمام تلاش های شخصی ام برای کاهش وزن با شکست مواجه شد، دوباره شروع به تحقیق در مورد جراحی کردم. تصمیم گرفتم که بتوانم گروه Lap Band را انجام دهم، بنابراین بیمه درمانی خود را بررسی کردم، یک جراح چاقی محلی پیدا کردم و برای جلسه اطلاعاتی او ثبت نام کردم. در آن جلسه چیزهای زیادی درباره گزینه هایم یاد گرفتم و متوجه شدم که بای پس معده Roux-en-Y (RNY) بهترین گزینه شخصی من خواهد بود. از آن زمان به بعد، من 100% وقف جراحی بودم.

جراحی چاقی من

در حالی که من از چند حلقه پریدم تا جراحی را توسط بیمه‌ام تایید کنم، اما خوشبختانه موانع دسترسی به مراقبت‌هایی را که بسیاری از افراد در آن زمان انجام می‌دادند نداشتم. من حتی نیازی به انجام رژیم غذایی خاصی قبل از عمل نداشتم. در اوایل سال 2007، من مورد تایید قرار گرفتم و برای 12 مارس 2007 برنامه‌ریزی کردم.

من خودم را در تحقیق در مورد جراحی غرق کردم – مزایا، معایب، عوارض احتمالی، و غیره. در آخرین جلسه قبل از عمل با جراحم، او از من پرسید که آیا سؤالی دارم و من گفتم: “نه!” می‌دانستم که او نمی‌تواند به من بگوید که زندگی پس از عمل برای من چگونه خواهد بود، اما با آموختن تمام آنچه می‌توانم در مورد انتظاراتم آماده شدم.

من هم وارد باشگاه شدم و روی استقامت بدنی ام کار کردم. من حداقل پنج روز در هفته آنجا بودم، زیرا کارکنان به دخترم اجازه می‌دادند در کافه‌ها و لابی‌ها وقت بگذارد تا تکالیفش را در حین تمرین انجام دهد. من معتقدم که این به من اجازه داد تا پس از جراحی نسبتاً سریع به عقب برگردم.

حدود دو سال اول بعد از جراحی بسیار موفق بود. من وزن قبل از عمل را تقریباً 360 پوند کاهش دادم. به 167 پوند، کاهش وزن بیشتر از وزنی که در نهایت داشتم. هیچ وقت فکر نمی کردم آن شخص باشم.

موانع در مسیر من

در اوایل سال 2009، احساس خوبی داشتم – وزنم را در دهه 170 تا 180 حفظ کردم و از اعتماد به نفس بیشتری برخوردار شدم. اما یک روز عصر، وقتی دخترم را می خواباندم، از حال رفتم. در روزهای بعد، آزمایش‌هایی انجام دادم و قرارهای پزشکی داشتم تا بفهمم چه اتفاقی افتاده است. این آزمایشات در نهایت چندین ماه از زندگی من را گرفت.

در این مدت ورزش را متوقف کردم. نمیدونستم باید چیکار کنم یا چیکار نکنم پس هیچ کاری نکردم. من هم از کارم اخراج شدم. احساس کردم بعد از اینکه بالاخره وزنم را کنترل کردم، زندگی ام منفجر شد! من به خوبی با آن کنار نیامدم، زیرا یاد نگرفته بودم که با استرس به گونه ای متفاوت کنار بیایم، بنابراین از آن عبور کردم. دوباره وزنم به 100 پوند رسید.

یادگیری اهمیت سلامت روان

به سرعت به سال 2020 و همه گیر شدن. در حالی که توانسته بودم چند پوند وزن کم کنم. اینجا و آنجا در طول سالها، بیش از 300 پوند وزن داشتم. دوباره و احساس خوبی نسبت به آن نداشتم. در طول معاینه با یک پزشک مراقبت اولیه، به او گفتم که در نهایت آماده هستم تا دارویی را امتحان کنم تا به من کمک کند. او Contrave را توصیه کرد و من یک رویکرد درمانی جدید را شروع کردم.

تقریبا از نوبت اول مثل اجابت دعا بود! دارو به من کمک کرد تا اشتهایم را کنترل کنم تا بتوانم روی سایر زمینه های زندگیم تمرکز کنم. از مه 2020 تا نوامبر 2022، بیش از 111 پوند وزن کم کردم.

سفر کاهش وزن من چیزهای زیادی به من آموخت. هر بار که قبلاً وزن کم کردم، آن را دوباره به دست آوردم، به علاوه در مدت کوتاهی بیشتر. چرا؟ چون هیچ وقت با جنبه های ذهنی وزنم سروکار نداشتم. در حالی که بسیاری از مردم مشکلات جسمی و/یا متابولیک دارند که زمینه ساز چاقی آنهاست، مشکل من سلامت روانی من بود – و هنوز هم هست.

وقتی عمل جراحی انجام دادم، تنها کاری که باید انجام می‌دادم این بود که در یک قرار ملاقات با یک متخصص سلامت روان شرکت کنم. این در اصل یک مهر لاستیکی در چک لیست قبل از جراحی بود. اکثر وقت ملاقات در اتاق انتظار برای تکمیل یک پرسشنامه شخصیتی استاندارد سپری شد. پس از آن، گفتگوی کوتاهی با کارشناس بهداشت روان داشتم و آنها از من پرسیدند که چرا این جراحی را می‌خواهم و چه انتظاری از آن دارم. این در مورد آن است.

من با وزن 360 پوند راحت تر بودم. من نمی دانستم چگونه آن شخص کوچکتر باشم! در 360 پوند، احساس می کردم نامرئی نیستم. در 167 سالگی، مواقعی می‌ترسیدم که خودم از یک پارکینگ عبور کنم. این چیزی نبود که قبلاً با آن برخورد نکرده بودم.

من معتقدم که مراقبت از سلامت روان باید بخشی جدایی ناپذیر از هر رویکرد کاهش وزن باشد. من را عصبانی می کند که سلامت روانی مانند سلامت جسمی رفتار نمی شود. بله، بسیاری از بیمه‌نامه‌های درمانی برای ویزیت‌های سلامت روان کمک هزینه دارند، اما از نظر تاریخی نیز آنها را به یک دوجین یا کمتر در هر سال محدود کرده‌اند. این برای کسی کافی نیست که به اندازه کافی با مسائل اساسی که ممکن است باعث چاقی او شود، مقابله کند.

آنچه در مورد زندگی با چاقی آموخته ام

من دوست دارم فکر کنم که یک واقع گرا هستم. من می دانم که هرگز نمی توانم به اندازه کافی به کسی که شخصاً با چاقی برخورد نکرده است توضیح دهم که زندگی با چاقی چگونه است.

بله، می توانم توضیح دهم که چرا آن صندلی های رزینی بسیار محبوب همیشه ترس را در روده من ایجاد می کنند. اما آیا واقعاً سطح تحقیر را درک می کنید که وقتی نه یکی، بلکه دو تا از آنها را هنگام امتحان کردن آنها در یکی از فروشگاه های بزرگ شکستم، تجربه کردم؟ خارجی ها بیشتر مستعد این هستند که آن را یک داستان خنده دار بدانند و درک نکنند که چقدر می تواند روح را خرد کند.

بهترین کاری که می توانم انجام دهم این است که توضیح دهم چگونه تقریباً هر فعالیت روزانه با چاقی تحت تأثیر قرار می گیرد. از فکر کردن به اینکه آیا در صندلی یا غرفه رستوران جا می‌شوید تا مسیر خود در یک مکان شلوغ، وقت خود را صرف پیش‌بینی بهترین راه برای حرکت در یک فضا بدون تجاوز به دیگران می‌کنید. مزمن است. خسته کننده است. و وقتی راهی برای خروج از آن نمی بینید می تواند افسرده کننده باشد.

به همین دلیل است که من به مراقبت جامع از چاقی اعتقاد دارم – و چرا سلامت روان هرگز نباید در این فرآیند نادیده گرفته شود. من هنوز بهتر از گذشته در مورد سلامت روانم کنترلی ندارم، اما روی آن کار می کنم. هنوز هم دریافت مراقبتی که نیاز دارم سخت و پرهزینه است.

خوشبختانه، سفر شخصی من از زمان کشف ائتلاف اقدام چاقی (OAC) مرا از خودم بیرون آورد و به من کمک کرد تا تصویر بزرگتری از چاقی را ببینم. من متوجه شده ام که داستان شخصی من چه تاثیری می تواند بر دیگرانی مانند من داشته باشد، و افرادی که در موقعیتی هستند که با گسترش دسترسی به مراقبت از چاقی و ایستادگی در برابر تعصب وزن، به ایجاد تغییر کمک کنند. داستان شما ممکن است قوانین را تغییر ندهد (البته ممکن است!)، اما ممکن است فقط چیزی باشد که شخص دیگری باید بخواند/بشنود تا قدمی در مسیر درست بردارد و از خود دفاع کند.


آیا می خواهید داستان خود را به اشتراک بگذارید؟

چه داستانی در مورد چاقی، مواجهه با انگ وزن یا الهام بخشیدن به دیگران داشته باشید، صدای شما مهم است. از پروژه داستان OAC در WeightoftheWorld.com برای به اشتراک گذاشتن امروز شما مطمئن نیستید چه بگویید؟ یکی از سؤالات ما را در نظر بگیرید تا شما را راهنمایی کند.

اگر می‌خواهید داستان شما در شماره‌های آینده منتشر شود مجله وزن مهم است، لطفا ایمیل کنید Membership@obesityaction.org.